چالش های همدلی و تکنیک های تقویت آن
همدلی یعنی درک احساسات طرف مقابل از مسائل و یا مشکلاتی که پیش آمده است . برای همدلی کردن باید از دید فرد مقابل به مسائل بنگریم .
همدلی یعنی درک احساس افراد دیگر از مسائل مختلف که موجب آزار آنها شده است . همدلی یعنی خود را در جایگاه دیگران تصور کردن و درک آنها از رنجی که تحمل میکنند . همدلی یعنی دنیا را از چشم دیگران ببینیم و احساسات آنها را در مقابله با اتفاقاتی که برایشان پیش آمده بهتر بفهمیم . همدلی با ترحم متفاوت است ، همدلی یعنی حس افراد را در برابر رنجها و موقعیتها دریافت کنیم و دیدگاه و نظر آنها را پذیرا باشیم نه اینکه حسی مانند حس دلسوزی داشته باشیم . همدلی کردن یک مهارت ارزشمند است که رابطهها را بهبود بخشیده و مستحکم میکند .
همدلی یک مفهوم مهم در روابط انسانی است که به وجود آمدن تعامل ، همزبانی و هماهنگی در میان افراد اشاره دارد . اهمیت همدلی در مصرع معروف از مولوی "همدلی از همزبانی بهتر است" نیز نهفته است که میتوان به آن استناد کرد . در همدلی ، افراد نه تنها با یکدیگر صحبت میکنند ، بلکه درک و همدلی عمیقتری نیز با یکدیگر به اشتراک میگذارند .
معنای واقعی همدلی در فهم و درک درست نیازها ، احساسات و تجربیات دیگران است . آن را میتوان به عنوان یک استعداد ارتباطی اساسی دانست که در فرایند برقراری روابط نزدیک و بهبود ارتباطات بین افراد مؤثر است . همدلی به معنای توجه به دیگران و تلاش برای درک و پاسخگویی به نیازها و مسائل آنها است . این شامل شنیدن فعال و مفید ، توجه به عواطف و حسهای دیگران ، تعبیر درست از احساسات آنان و همچنین ابراز همدلی و همراهی با آنها در مواجهه با مشکلات است .
تفاوت همدلی با همدردی این است که همدردی به معنای احساس همدردی و همدلی با دیگران است ، اما همدلی بیشتر از این است . همدلی به تلاش برای درک عمیقتر احساسات و نیازهای دیگران ، همراهی فعال در رفع مشکلات آنها و ایجاد روابط مثبت و سالم برمیگردد . در حقیقت ، همدلی میتواند ارتباطات را بسط دهد ، اعتماد را تقویت کند و رشد و توسعه فردی و گروهی را تسهیل کند .
چگونه میتوانیم حس همدلی را در خودمان تقویت کنیم ؟
-
تصور خودمان در موقعیت و جایگاه فرد
یکی از روشها این است که ما خودمان را جایی فرد مقابل گذاشته و از دیدگاه فرد موضوع را بنگریم تا بتوانیم بهتر به او کمک کنیم .
اگر بخواهیم از دیدگاه خودمان کمک بگیریم نمیتوانیم به درستی موقعیت را درک و راهنمایی درستی داشته باشیم .
به همین خاطر باید برای تصور خودمان در جایگاه فرد مقابل کمی محتاط باشیم ، اگر بیش از اندازه درگیر این موقعیت شویم احساسات و ناراحتی بر ما غلبه میکند و نمیتوانیم دیدگاه طرف مقابل را داشته و بیشتر درگیر دیدگاه خودمان از آن مسئله میشویم و ناراحتی که برایمان پیش آمده انگیزه را در ما برای فهمیدن طرف مقابل کم میکند . در پژوهش ها نیز به این مسئله اشاره شده که اگرچه استفاده کردن از افکار ما برای شروع میتواند اثر بخش و مفید باشد اما در نظر داشته باشید که تفسیر و نظر فرد مقابل از ماجرا میتواند کاملا متفاوت با تفسیر و نظر ما باشد .
-
استفاده از تجربیات شخصی
گاهی با شباهت دادن تجربیات خودمان به آنچه که برای دیگران پیش آمده است میتوانیم بهتر از دید آنها مشکلات را ببینیم و آنها را درک کنیم . از دست دادن موقعیت شغلی ، مشکلات مالی ، تمام شدن رابطه ، مرگ عزیزان و ...
با داشتن تجربه مشابه میتوانیم بفهمیم که در ذهن طرف مقابلمان چه میگذرد . بدون شک با داشتن تجربهای شبیه به موقعیت دیگران ، هیچوقت به آنها نمیگوییم : میدانم چه حسی داری . ما نمیتوانیم یقین داشته باشیم تجربه ما دقیقا مانند تجربه افراد دیگر میباشد ، کسی که سالها پیش جدایی را پشت سر گذاشته است نمیتواند احساس کسی را که در اولین مراحل جدایی قرار دارد را درک کند .
-
فرصت دادن به خود در عصبانیت
عصبانیت امری بسیار مهم است که باید آن را جدی بگیریم . هیچ کس در عصبانیت نمیتواند به درستی ماجرا را از دید طرف مقابل ببیند . برای درک بهتر شرایط و همدلی با کسی که با او دچار تنش و مشکل شدهایم بهتر است زمانی برای آرام شدن خودمان در نظر بگیریم . با کمی صبر میبینیم که بعضی از برداشتها از رفتار طرف مقابل سوء تفاهم بوده است و هیچ عمدی وجود نداشته است .
-
قضاوت بدون اطلاعات کافی ممنوع
اکثر مواقع وقتی میخواهیم خود را در جای دیگری قرار دهیم و بدون در نظر گرفتن شرایط آن فرد ، به ماجرا نگاه میکنیم . رفتار و عمل دیگران با مسائل مختلف را به شخصیت آنها نسبت میدهیم ( خصوصا رفتار و عمل کرد منفی آنها ) . این درصورتی است که در مورد خودمان میگوییم رفتار ما تحت تاثیر شرایط بوده است .
تصور کنیم فردی برای آوردن فرزندش از مدرسه اکثر مواقع با چند دقیقه تاخیر میرسد . شاید تصور کنیم که او انسانی نامرتب است و شاید هم مسئولیتپذیر نیست ولی اگر این شرایط برای خودمان پیش بیاید تاخیرمان را به ساعتکاری و یا دوری مسیر و ترافیک یا هر چیز دیگر ربط میدهیم . در نتیجه بهتر است قبل از قضاوت عمل کرد دیگران ، موقعیت و شرایط آنها را شنیده و درک کرده باشیم .
-
گوش دادن
هنگامی که به صحبتهای دیگران در مورد موضوعات مختلف ، گوش میدهیم آنها علاوه بر گفتار ، با زبان بدن نیز اطلاعات زیادی راجبه حسشان به ما منتقل میکنند که ما با درست گوش دادن بهتر میتوانیم همدلی داشته باشیم .
-
تشویق کردن دیگران
افرادی که مهارت همدلی دارند دیگران را تشویق میکنند . برای رشد افراد بر توانمندی آنها تاکید میکنند . افرادی که مدام نقاط ضعف افراد را بیان میکنند و باعث ناامیدی میشوند و به دنبال عیب جویی هستند ، توانایی همدلی ندارند .
-
از دید دیگران به موضوع نگاه کردن
نگاه کردن به ماجرا از زاویه دید فرد مقابلمان ، باعث میشود راحت تر با او همدلی کرده و دلیل رفتار خاصی که با ما داشته را درک کنیم . ما میتوانیم از زاویه دید دیگری به ماجرا نگاه کنیم و کماکان حس کنیم که برداشت اشتباهی از رفتار و اعمال ما داشتهاند . اما این کار ، یعنی نگاه کردن به ماجرا از دید دیگران کمک میکند ما بتوانیم مشکل به وجود آمده را راحتتر حل کنیم .
(0) دیدگاه
ثبت دیدگاه
ارسال دیدگاه در وبلاگ