![](/assets/img/news-img/طرحواره درمانی.jpg)
طرحواره درمانی چیست؟ طرحواره درمانگر چه میکند؟
طرحواره درمانی یا اسکیماتراپی (Schema Therapy) یک روش رواندرمانی تلفیقی و عمیق است که برای درمان اختلالات روانی و شخصیتی پیچیده و مقاوم طراحی شده است
طرحواره درمانی یا اسکیماتراپی (Schema Therapy) یک روش رواندرمانی تلفیقی و عمیق است که برای درمان اختلالات روانی و شخصیتی پیچیده و مقاوم طراحی شده است. این روش درمانی توسط جفری یانگ، روانشناس مشهور آمریکایی، در دهه ۱۹۹۰ میلادی ابداع شد و از عناصر مختلف روشهای رواندرمانی دیگر مانند رواندرمانی شناختی-رفتاری، روانکاوی، نظریه دلبستگی و رواندرمانی مبتنی بر احساسات استفاده میکند.
طرحواره درمانی بر این اساس کار میکند که افراد دارای اختلالات روانی و شخصیتی، طرحوارههای ناسازگار اولیه (Early Maladaptive Schemas) را در ذهن خود دارند که از تجارب ناخوشایند و نامناسب دوران کودکی ناشی میشوند. این طرحوارهها، الگوهای ثابت و منفی از خود، دیگران و جهان هستند که تأثیر منفی بر روی احساسات، افکار، رفتارها و روابط فرد میگذارند. هدف طرحواره درمانی این است که این طرحوارهها را شناسایی، درمان و اصلاح کند و به جای آنها طرحوارههای سالم و موثر را در ذهن فرد تثبیت کند.
مفاهیم اساسی طرحواره درمانی
در این بخش، مفاهیم اساسی طرحواره درمانی را معرفی میکنیم که شامل موارد زیر هستند:
طرحواره یا اسکیما
طرحواره (اسکیما)، یک ساختار شناختیست و به عنوان چارچوبی برای دانش فرد در مورد افراد، اشیاء ، مکانهای مختلف و رویدادها عمل میکند. طرحوارهها به ما کمک میکنند دانش خود از جهان را سازماندهی کنیم و اطلاعات جدیدی را که از محیط به دست میآوریم، تجزیه تحلیل کرده و درک کنیم. درواقع میتوان این طور گفت که طرحوارهها، همانند میانبرهای ذهنی هستند که در تفسیر حجم عظیمی از اطلاعاتی که از محیط به ذهنمان میرسد،به ما کمک میکنند.
طرحواره درمانی یک روش درمانی مبتنی بر شناخت است که با هدف تغییر طرحوارههای ناسازگار و مخرب که در ذهن فرد شکل گرفتهاند، طراحی شده است. طرحوارهها اعتقادات عمیق و پایهای درباره خود، دیگران و جهان هستند که از تجارب زندگی، به ویژه در دوران کودکی، ناشی میشوند. طرحوارهها تأثیر بسزایی بر رفتار، احساس، تفکر و ارتباطات فرد دارند و میتوانند منجر به اختلالات روانی مختلف شوند. طرحواره درمانگر با استفاده از تکنیکهای مختلفی از جمله تحلیل شناختی، تجسم، بازی نقش، تمرین خانگی و تکنیکهای هیجانی، سعی میکند که طرحوارههای ناسازگار را شناسایی، مورد چالش قرار دهد و با طرحوارههای سازگار و مفید جایگزین کند.
طرحواره درمانگر چه میکند؟
طرحواره درمانگر یا اسکیماتراپیست، کسی است که با استفاده از تکنیکهای مختلف طرحواره درمانی، به فرد کمک میکند تا با طرحوارههای ناسازگار اولیه خود مقابله کند و آنها را تغییر دهد. طرحواره درمانگر، نقشهای مختلفی را در رابطه درمانی با فرد ایفا میکند، مانند مربی، مشاور، همدل، پدر یا مادر مثبت و غیره. طرحواره درمانگر، با توجه به نیازها و وضعیتهای (Modes) فرد، نقش مناسب را انتخاب میکند و با ایجاد یک رابطه ایمن، صمیمی و موثر، به فرد کمک میکند تا طرحوارههای سالم و موثر را تقویت کند و به رشد و تحول شخصیتی برسد. طرحواره درمانی یک روش درمانی مشترک برای اختلالات روانی مختلف است که با فرض اینکه اختلالات روانی از ناهماهنگی بین طرحوارههای فرد و واقعیت ناشی میشوند، پیش میرود. طرحواره درمانی از دو مرحله اصلی تشکیل شده است: مرحله ارزیابی و مرحله مداخله.
مرحله ارزیابی
در این مرحله، طرحواره درمانگر با استفاده از روشهای مختلفی از جمله مصاحبه، پرسشنامه، دفترچه خاطرات و آزمونهای شناختی، سعی میکند که طرحوارههای ناسازگار و مخرب فرد را شناسایی کند. طرحوارههای ناسازگار معمولاً در یکی از چهار دسته زیر قرار میگیرند:
- طرحوارههای ناسازگار درباره خود: مانند اعتقاد به اینکه من بیارزش، ناکام، ناتوان، بیاهمیت یا بد هستم.
- طرحوارههای ناسازگار درباره دیگران: مانند اعتقاد به اینکه دیگران بیرحم، خیانتکار، بیاعتماد، بیعدالت یا خطرناک هستند.
- طرحوارههای ناسازگار درباره جهان: مانند اعتقاد به اینکه جهان سخت، بیرحم، بیعدالت، تهدیدکننده یا بیمعنی است.
- طرحوارههای ناسازگار درباره روابط: مانند اعتقاد به اینکه من نمیتوانم با دیگران ارتباط برقرار کنم، دیگران به من نیاز ندارند، من نمیتوانم دیگران را راضی کنم یا من باید همه چیز را به تنهایی انجام دهم.
طرحواره درمانگر با توجه به طرحوارههای شناسایی شده، یک نقشه درمانی برای فرد تهیه میکند که شامل اهداف، راهبردها و معیارهای پیشرفت است.
مرحله مداخله
مرحله مداخله در طرحواره درمانی مرحلهای است که در آن درمانگر با همکاری مراجعه کننده ، سعی میکند تا طرحوارههای ناسازگار و سبکهای مقابلهای غیرمفید را شناسایی، درک و اصلاح کند. در این مرحله، درمانگر از چهار رویکرد اصلی استفاده میکند که عبارتند از:
رویکرد شناختی: این رویکرد به مراجعه کننده کمک میکند تا طرحوارههای خود را به چالش بکشد و با آنها مقابله کند.
رویکرد رفتاری: این رویکرد به مراجعه کننده کمک میکند تا رفتارهای جدید و سازگارتری را انتخاب و اجرا کند.
رویکرد هیجانی: این رویکرد به مراجعه کننده کمک میکند تا هیجانات خود را شناسایی، درک، بیان، تنظیم و تغییر دهد.
رویکرد رابطهای: این رویکرد به مراجعه کننده کمک میکند تا روابط سالمتری با خود و دیگران برقرار کند.
این چهار رویکرد با استفاده از تکنیکهای مختلفی مانند تجزیه و تحلیل طرحوارهها، ارائه مدارک مخالف، تغییر دیدگاه، تجربهسازی، تصویرسازی، تمرین خانگی، تغییر رفتار، تمرین مهارتهای ارتباطی، تمرین مهارتهای مقابلهای، تمرین مهارتهای مشکلگشایی، تمرین مهارتهای خودمراقبتی، تمرین مهارتهای خودکنترلی، تمرین مهارتهای خودپنداره، تماس هیجانی، ابراز هیجان، تنظیم هیجان، تحریک هیجان، تجربه هیجان، تفریح هیجانی، تجدید هیجان، تحلیل هیجان، ارتباط گرفتن با حالتهای مختلف شخصیت، ارائه بازخورد مناسب، ایجاد امنیت و اعتماد و دیگر روشهایی پیادهسازی میشوند.
چه مواردی باعث ناسازگار شدن طرحواره های فردی میشوند؟
طرحوارههای فردی مجموعهای از باورها و دیدگاههای غیرمنطقی و ناسازگار با واقعیت هستند که ممکن است برای فرد موجب ایجاد استرس، اضطراب و مشکلات روانی شود. این طرحوارهها معمولاً در دوران کودکی یا نوجوانی شکل میگیرند و به عوامل زیر بستگی دارند:
تجربیات ناخوشایند: اگر فرد در دوران کودکی یا نوجوانی با تجربیات ناخوشایندی مانند سوءاستفاده، آزار، رهاشدگی، محرومیت، نادیدهگرفتهشدن، مورد انتقاد یا مسخرهقرارگیری قرار گرفته باشد، ممکن است طرحوارههایی مانند بیاعتمادی، شرم و نقص، شکست، انزوای اجتماعی، بیارزشی و غیره را توسعه دهد.
الگوهای خانوادگی: اگر فرد در خانوادهای بزرگ شده باشد که الگوهای رفتاری و ارزشهای ناسازگار با خودش داشته باشد، ممکن است طرحوارههایی مانند اطاعتپذیری، وابستگی، محرومیت هیجانی، آسیبپذیری، بیکفایتی و غیره را توسعه دهد.
تأیید یا رد شدن: اگر فرد در محیطهای اجتماعی مانند مدرسه، دوستان، همکاران، همسر و غیره با تأیید یا رد شدن مواجه شده باشد، ممکن است طرحوارههایی مانند تحملناپذیری، انتظارات بالا، انتقادپذیری، رقابتجویی، تحقیر و غیره را توسعه دهد.
این طرحوارهها میتوانند باعث شوند که فرد ادراک و تجربههای خود را با آنها تطبیق دهد و رفتارهای ناسازگاری را در پاسخ به آنها انجام دهد. برای درمان این طرحوارهها، میتوان از روشهای مختلفی مانند طرحواره درمانی، درمان شناختی-رفتاری، درمان رواندینامیکی، درمان گروهی و غیره استفاده کرد.
(0) دیدگاه
ثبت دیدگاه
ارسال دیدگاه در وبلاگ